سر دسته عارفان لکستان

شاه خوه شین

نام او مبارک ملقب به شا خوه شین نام مادرش جلاله خانم ونوه میرزا امان الله می باشد در سده چهارم می زیسته ودر  شصت و یک سالگی در رود خانه گاماسیاب غرق شده است مراحل تحصیل علوم را در همدان گذرانده وسپس دوباره به میان لکها در لرستان بر می گردد و تا آخر عمر همانجا می ماند گفته اند او از مادر ی بکر زاده شده است او مردی بزرگ وحافظ قرآن بوده است از او دو بیتی هایی به جا مانده است که به چند تای آنها اشاره می شود.

یارِسان ورا یارِسان ورا               رای حق باشین برانا ورا

پاکی و راسی و نیکی ورا           قدم و قدم تا وه منزلگاه

*****
ای اهل حق و دوستداران مولا علی راه حق راه راست است وباید راه راستی و نیکی را قدم به قدم تا رسیدن به منزلگاه سعادت بپیمایید

یاران او بسو یاران او بسو                   یاران چه نی هه م میان او بسو

وه تیژی شمشیر وه باریکی مو          هویچ که س نو یر و وه ر تِر چه مه چو

یاران به سوی او رو کنید که او برای شما بس است زیرا که از پلی می گذرید که به تیزی شمشیر و باریکی مو می باشد(پل صراط)
*****
غلامان وداو غلامان داوو          پری قباله مکه ن داوواداوو
قبالم نیان وه ای تاس کاوو      هرکس برآورد آنه خو ه شین ماوو

ای غلامان جنگجو ! برای قباله( راز مگو) با همدیگر جدال ونبرد نکنید من آن را در میان کوهی پنهان کرده ام هر کس پیدایش کرد او پیرو شا خو ه شین است
 
*****

از جلاله خانم *مادر شا خو ه شین:
مه ستم ژه باده ی روی الست تو       وه سه ن یک جام می ،ژه ده ست تو
آیینه دلم روشنه ن چوی می              ژاوو بون بیمه سه می پر ست تو

من از باده ی الست تو مستم . جامی از دست تو برایم کفایت میکند
آیینه ی دلم همچون می روشن است برای همین می پرست شده ام.

بابا بزرگ(با برزک)

از شاگردان شا خوه شین بوده آرامگاهش در سر کشتی دلفان می باشد

ها مه یو وه ده س ها مه یو وه ده س      علم خداییت ها مه یو وه ده س

اربابه آدم تو که ر ده نی که س               هی که ر یافته کو بیو او نه فه س

ای شا خوه شین !همه چیز در دست توست دانش خدایی به تو داده شده است

خلقت آدم برای وجود تو بود به یافته کوه فرمان بده تا به سخن درآید.

 

 

با با رجب

در سده ی دوم می زیسته  است

ساقیا ده سم ساقیا ده سم              جامی تر باووه ر بگیروو ده سم

ار ژه میخانه ی روی الست مسم        وه مسی پیمان آیینم به سم

ساقیا! جامی دگر به دستم ده . من از روز الست مست هستم و پیمان آیینم را در حال مستی بسته ام

بابا لره

در سده دوم در میان قوم لک می زیسته است

ساقی ناکامم ساقی ناکامم       جامی بده ر پیم ساقی ناکامم

ژاوو باده گونه بریژ نه جامم        ما نا سا بلکه م ساریژ بو زامم

ساقیا!جامی بیاور و به من ده که ناکامم . ازآن باد ه ی کهنه جامم را لبریز نما تا شاید بر

زخمم مر حم شود  * جلاله خانم در ۳۸۷ه.ق به دنیا آمده است.