رحمانپور می گوید :
دٍٍس ودٍسماله تو هرده چل گری چل نیم گری/هر گری ای بی و چه شی چشم ره مسافری= استاد رحمانپور می سراید ای بازیگر تنهای میدانگاه دستمال دستت سرتاسر گره شده و هر گرهی چشم به راه قهرمانی است که از راه برسد وو ان را بگشاید . کنج بازیگه نشسه چوپی گیر وا دل تنگ/ترم شون باد سیل کو دسمالیاکه ی رنگ ورنگ= اما گرما بخش میدان ما دلگیر و نا امید در گوشه ای از میدان زانوی غم در بغل گرفته چرا که تابوت یاران میدان دارش را باد در آغوش گرفته به نشانی آن دستمالها ی رنگین که از تابوتها بیرون است

+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم آبان ۱۳۸۷ ساعت 21:52 توسط تاویر
|